پیام پاینده

مطالعه در تاریخ اسلام و سیره اهل بیت (علیهم السلام)

پیام پاینده

مطالعه در تاریخ اسلام و سیره اهل بیت (علیهم السلام)

در نوشته و منابع گشت و گذاری می کنیم. گاهی در پی یافتن مطلبی و یا پاسخ دادن به سؤالی. و گاهی حس می کنیم که شاید نتیجه کار برای فرد دیگری نیز مفید باشد. پس در این جا به اشتراک می گذاریم.

  • ۰
  • ۰

آیا نوشتن تعابیری مانند ص و ع و عج و این‏ها مقابل نام معصومین، اشتباه است؟ آیا این درست است که می‏گویند اولین کسی که این گونه علائم اختصاری را برای به کار بردن پس از اسم اهل بیت اختراع کرد، بر اثر این بی حرمتی دستش فلج شد؟

 

پاسخ

در یک پاسخ کوتاه باید عرض کنم: مختصر نویسی دعا و صلوات و تحیات، اشکال شرعی ندارد. ولی به نظر می‏رسد ثواب کتابت دعا و صلوات، بر آن مترتب نباشد. یعنی اگر کسی می خواهد ثواب نوشتن صلوات یا دعا برای معصومان و بزرگان را ببرد، باید عبارت مورد نظر را کامل بنویسد. مثلا: صلی الله علیه و آله، علیه السلام، رحمة الله علیه، رضوان الله تعالی علیه، عجل الله فرجه و...

همچنین ثواب حمد و ثنای الهی برای کسی است که بنویسد: الحمد لله، سبحان الله، عز و جل و....؛ نه این‏که این تعابیر را به صورت رمزی و با علائم اختصاری بنویسد.  

 

توضیح این‏که:

برخی اذکار و دعاها در نوشته و کلام به صورت معترضه به کار می‏رود که جنبۀ احترام و تشریف دارد. مانند: عز و جل (برای خداوند متعال)، صلی الله علیه و آله، صلوات الله و سلامه علیه، علیه السلام، عجل الله فرجه، رضی الله عنه، قدس سره، رحمه الله و… . به این تعابیر که همگی نوعی دعا هستند، «تحیات» گفته می‏شود.

نکته شایان توجه این‏که عموم این تعابیر، چه در سخن گفتن به کار بروند و چه در نوشته، مشمول حکم «دعا» هستند و علاوه بر آن، نوعی احترام نیز شمرده می‏شوند و ثواب تکریم و احترام نیز دارند؛ چه در سخن و چه در نوشته.  مخصوصاً ذکر شریف صلوات به صورت «صلی الله علیه و آله» و مانند آن، که ثواب‏‏ها و آثار بسیاری برای گفتن و نوشتن آن بعد از نام پیامبر وارد شده است.

اما از دیرباز رسم شده ـ و هنوز هم هست ـ که برای رعایت اختصار، این عبارات را کامل نمی‏نویسند؛ بلکه از علائم اختصاری به جای آن‏ها استفاده می‏کنند، مثل: «ص» «ع» «ره» و…

برخی از بزرگان، استفاده از این علائم اختصاری را نکوهش می‏کنند و حتی نقل می‏کنند که مخترع این علامت اختصاری «صلعم» به جای صلوات کامل، دستش قطع شد (/یا خشک شد).  

مهمترین منبعی که در آن این مطلب را یافتیم، کتاب بسیار ارزشمند «منیة المرید» از مرحوم شهید ثانی (م 965 ھ) است. عبارت وی در بخشی از باب چهاردهم کتاب با عنوان «آداب الکتابة» چنین است:

 

«إذا نسخ شیئا من کتب العلم الشرعیه فینبغی أن یکون علی طهارة مستقبلا طاهر البدن و الثیاب و الحبر و الورق و یبتدئ الکتاب بکتابه بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ و الحمد لله و الصلاه علی رسوله و آله و إن لم یکن المصنف قد کتبها لکن إن لم تکن من کلام المصنف أشعر بذلک بأن یقول بعد ذلک قال المصنف أو الشیخ و نحو ذلک. و کذلک یختم الکتاب بالحمدله و الصلاه و السلام بعد ما یکتب آخر الجزء الفلانی و یتلوه کذا و کذا إن لم یکن کمل الکتاب و یکتب إذا کمل تم الکتاب الفلانی أو الجزء الفلانی و بتمامه تم الکتاب و نحو ذلک ففیه فوائد کثیره. و کلما کتب اسم الله تعالی أتبعه بالتعظیم مثل تعالی أو سبحانه أو عز و جل أو تقدس و نحو ذلک

و یتلفظ بذلک أیضا و کلما کتب اسم النبی ص کتب بعده الصلاه علیه و علی آله و السلام و یصلی و یسلم هو بلسانه أیضا. و لا یختصر الصلاه فی الکتاب و لا یسأم من تکریرها و لو وقعت فی السطر مرارا کما یفعل بعض المحرومین المتخلفین من کتابه صلعم أو صلم أو صم أو صلسم أو صله فإن ذلک کله خلاف الأولی و المنصوص بل قال بعض العلماء إن أول من کتب صلعم قطعت یده. و أقل ما فی الإخلال بإکمالها تفویت الثواب العظیم علیها. فَقَدْ وَرَدَ عَنْهُ ص أَنَّهُ قَالَ: «مَنْ صَلَّی عَلَیَّ فِی کِتَابٍ لَمْ تَزَلِ اَلْمَلاَئِکَهُ تَسْتَغْفِرُ لَهُ مَا دَامَ اِسْمِی فِی ذَلِکَ اَلْکِتَابِ». و إذا مر بذکر أحد من الصحابه سیما الأکابر کتب رضی الله عنه أو رضوان الله علیه أو بذکر أحد من السلف الأعلام کتب رحمه الله أو تغمده الله برحمته و نحو ذلک و قد جرت العاده باختصاص الصلاه و السلام بالأنبیاء و ینبغی أن یجعل للأئمه علیهم السلام السلام و إن جاز خلاف ذلک کله بل یجوز الصلاه علی کل مؤمن کما دل علیه القرآن و الحدیث.[1]

یعنی :

بهتر است انسان به هنگام نگارش و استنساخ کتب دینی، طاهر (با وضو) و رو به قبله بوده و بدن، جامه، مرکب، قلم [و نوشت افزار دیگر] نیز پاک و طاهر باشند و نوشتار خود را با «بسم الله الرحمن الرحیم» و «الحمد لله» (ستایش خدا) و درود بر پیامبر و خاندانش آغاز کند. [اگر نوشتۀ فرد دیگری را رونویسی و استنساخ می‏کند نیز خوب است صلوات بر پیامبر و خاندانش را بنویسد] حتی اگر آن نویسنده در متن خود این‏ها را ننوشته باشد [یعنی هرچند در نقل مطلب از دیگران، باید امانتدار باشیم و نباید چیزی کم یا زیاد کنیم، ولی افزودن این تحیات، منافاتی با امانت‏داری ندارد]. منتها، اگر آن نویسنده این تعابیر را نیاورده، [خوب است] به این نکته به نحوی اشاره کند. مثلاً بعد از دعا و تحیت بگوید: «مصنف چنین گفت:…» یا «شیخ در ادامه آورده است… » تا معلوم شود که این تعابیر از او نیست.

همچنین شایسته است که نوشته را با حمد خدا و صلوات و سلام بر پیامبر و اهل بیت تمام کند و تصریح کند این کتاب یا فلان بخش از کتاب، تمام شد و اگر کتاب بخش دیگری هم دارد، تصریح کند که فلان بخش یا جلد، خواهد آمد. این کار، فوائد فراوانی دارد.

نیز در هر جا نام خداوند متعال را می نگارد، باید به دنبال آن اوصافی را که حاکی از تعظیم و احترام است بنویسد. امثال (تعالی، سبحانه، عز وجل) و شایسته است که علاوه بر نوشتن این تحیات، آن‏ها را هنگام نوشتن، بر زبان نیز بیاورد.

و آنگاه که اسم مبارک پیامبر اکرم(صلی الله و علیه و آله) را می نگارد، درود و تحیات خداوند بر او و خاندانش را نیز بنویسد، (صلی الله علیه وآله) و همین درود را علاوه بر نگارش، به زبان هم بیاورد.

در نگارش درود بر پیامبر و خاندانش نباید فشرده نویسی کرد و این درود را به رمز نوشت و نویسنده از این که ناگزیر می شود این درود را مکرر بنویسد آزرده و ملول نشود، اگر چه ناچار باشد این درود را حتی در یک سطر، تکرار کند.

چنان‏که عده ای از افراد محروم و ناکام، درود بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) را به طور رمزی و فشرده می نگارند و مثلا می نویسند: صلعم، صلم، (ص)، صلم یا صله(که فشرده صلوات الله علیه، یا صلی الله علیه و آله و سلم و مانند این‏ها است). چنین کاری به منزله ترک اولی و شانه خالی کردن از زیر بار وظیفه شایسته و مغایر با نصوص دینی است. حتی یکی از علما گفته است: «اولین کسی که [به جای صلوات] نوشت صلعم، دستش قطع شد».

کمترین نتیجه سوئی که از رهگذر اهمال در تکمیل و تفصیل درود بر پیامبر صلوات الله علیه به هنگام نگارش عارض انسان می‏گردد، همان محرومیت از پاداش عظیمی است که فقط از طریق نگارش درود بر پیامبر اکرم عائد انسان می شود.

از رسول اکرم صلوات الله علیه روایت شده است که فرمود: «اگر کسی در نوشتاری که نام من در آن یاد می شود، بر من درود بفرستد و درود بر من بنگارد، تا وقتی که نام من در آن نوشتار باقی است، فرشتگان آسمانی از خداوند متعال برای او طلب آمرزش می نمایند».

نیز شایسته است که هر گاه به نام و یاد یکی از صحابه ـ مخصوصا بزرگان اصحاب ـ می‏رسد، بنویسد: «رضی الله عنه» یا «رضوان الله علیه». یا اگر یکی از بزرگان گذشته را یاد می‏کند، بنویسد: «رحمه الله/رحمت خدا بر او» یا «خداوند او را غرق رحمت فرماید» و یا تعابیری از این دست به کار ببرد.

البته روال معمول این است که صلوات و سلام (یعنی تعبیر «صلوات الله علیه» و «علیه السلام») را مخصوص پیامبران به کار می‏برند و شایسته است که تعبیر «علیه السلام» را برای ائمه (علیهم السلام) به کار برده شود؛ هرچند خلاف این نیز جایز است و حتی می‏توان صلوات را برای هر مؤمنی به کار برد، همان گونه که در قرآن و حدیث دلالت بر این مطلب وجود دارد

بررسی:

همان طور که می ‏بینید، شهید ثانی (رحمة الله علیه) بعد از توصیه به خودداری از مختصر نویسی تحیات، نقل می کند که «بعض العلماء» گفته‏اند که « إن أول من کتب صلعم قطعت یده» یعنی اولین کسی که به جای «صلی الله علیه و آله» نوشت «صلعم» دستش قطع شد. پس شهید ثانی (رحمة الله علیه) خودش هم این مطلب را ندیده و گویی مطمئن نیست که مطلب درست باشد و فقط به عنوان مؤید نقل کرده است. بعد هم توضیح می‏دهد که این کار (خلاصه کردن تحیات) دست کم باعث محرومیت از ثواب نوشتن صلوات می‏گردد.

من گشتم ببینم آن «بعض العلماء» کیست که شهید ثانی از او نقل کرده، به این نتیجه رسیدم که احتمالاً سیوطی (م. 849 ھ) است. وی در کتاب «تدریب الراوی» می‏گوید:

«و یقال ان اول من رمزها بـ«صلعم» قطعت یده».[2]

یعنی: گفته می‏شود که اولین کسی که صلوات را به صورت «صلعم» رمزنگاری کرد، دستش قطع شد.

 

عبارت سیوطی نیز ظهور در این دارد که مطمئن نیست و اسم هم نبرده که از چه کسی شنیده است. به علاوه، به جای «قیل» می‏گوید «یقال» که ظاهراً نشان می‏دهد در حدّ شایعه از زبان این و آن شنیده و نه از فرد خاصی!

 

خلاصه بحث

خلاصه این‏که قطع شدن یا خشک شدن دست کسی که اولین بار صلوات را مختصر نویسی کرده، سخن معتبری نیست و البته اگر دست چنین کسی واقعاً هم قطع شده باشد، معلوم نیست به سزای این کار بوده باشد و چه بسا علت دیگری داشته است. ولی همان طور که سیوطی ـ و به تبع او شهید ثانی ـ تصریح کرده‏اند، کسی که این کار را بکند، از ثواب نوشتن صلوات و دعا (تحیات) محروم می‏شود.

 

پی ‏نوشت

[1] زین الدین بن علی معروف به شهید ثانی، منیة المرید فی آداب المفید و المستفید، تصحیح شیخ علی محلاتی، چاپ بمبئی، مطبع الحسنی، 1301 هجری قمری، ص 346 ـ 347.

[2] جلال الدین سیوطی، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، تحقیق: ابو قتیبه نظر محمد فاریابی، مکتبة الکوثر، ج 1، ص 507. مطلب سیوطی را در لینک زیر ببینید:

http://pdf.lib.efatwa.ir/90378/1/507

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی